می خوام بشم خراب دود نقشی بشم بر آب دود
زندونی سراب دود مستی در این شراب دود
چهره شود زرد و کبود منظر شود مظهر دود
گیر همین بازی بشم بشم رها از هر چه بود
ز عشق تو جدا بشم ز بند تو رها بشم
سینه بدم به دم به دود دودی در این هوا بشم
دل رو به دریا بزنم به سیم آخر بزنم
چنگی به ساغر بزنم لبی به لاغر بزنم
گفتم که همخون منی گفتم که در جون منی
دودِ که در خون منه وقتی تو افیون منی
هاله ای از غبار دود کرده منو زرد و کبود
غیر از غبار سرد دود راهی دگر چاره نبود
1382