بارِ به دوش دنیا ، سنگینی من و تو عارِ برای دنیا ، غمگینی من و تو
طلسم این جنایت ، جنون مرد کهنه نتیجه خیانت ، زمین خشک و مرده
از آسمان فراتر ، خدای آسمان بود در این زمین پستی ، یه چشمه زمان بود
اگر که بر زمینی ، به زیر آن روی زود شوی مثال هیزم که می شود چو یک دود
اگر در آسمانی ، فراتر از زمینی به زیر آن نشی تو ، تو صاحب امینی
زمین زمین مرده ،
ز دست این و آن مُرد
رجیم آن تباهی
زمینی یا رو آزرد
یه آسمونِ آبی ، هوای این زمین است
زمین بی هوایی ، مثال این جبین است
ستون این هوا را ، ندیده است بنده ای
اگر بشر تو دیدی ، چه بی جهت کنده ایی
جنایت زمینی ، هوای پاک امروز
چه آب شرب شیرین ، خرابه های دیروز
ملائک از همان روز ، جنایت تو دیدند
بشر چه ساده ای تو ، به مثل تو ندیدند
خدا جواب نه را شنید از آسمانها
بشر چه بار سختی ، گرفته از همانها
چه دیروزی که امروز ، همان هر روز ما شد
پدر خورده فریبی ، همین سختی ما شد
اگر مادر نمی گفت ، پدر میلی نمیداشت
ولی عشقش به مادر، چه بذر سنبلی کاشت
اگر منفی قصه ، ز حضرت شد رجیمی
چگونه داخلش شد ، کُنَد آدم رَجیمی ؟
1391